مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:

مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.

خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.
اما در مورد من چی؟...
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟
می دانی جواب گاو چه بود؟
جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که
"هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم"

تاریخ به روز رسانی:
1392/04/30
تعداد بازدید:
1208
۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
......................................
ورود پرسنل دانشگاه
شناسه کاربري
کلمه رمز

کدامنیت



forget کلمه رمز را فراموش کرده ام
register ثبت نام

تعداد بازدیدکنندگان امروز 7
تعداد بازدیدکنندگان دیروز 3
تعداد کل بازدیدکنندگان تا امروز 1076588
تعداد کاربران بر خط 2
تعداد کاربران لاگین بر خط 0
طراحی، تدوین و توسعه: اداره اطلاع رسانی،اینترنت وسامانه های اطلاعاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)/ مهرنظر - اصغرزاده
Powered by DorsaPortal