احداث باغ

احداث باغ جديد

 

در احداث يك باغ جديد دو حالت ممكن است رخ بنمايد. در حالت اول، محصول ويژه‌اي (مانند سيب، بادام و غيره) مورد نظر است و براي كشت آن بايد زمين مناسبي يافت شود. در حالت دوم، كه بيشتر همگاني است، زمين ويژه‌اي موجود است و بايد درختي را كه با آن زمين و منطقه سازش داشته باشد كشت شود.

 

در هر دو حالت، احداث باغ شامل چهار مرحله است:

1- بررسي عوامل محيطي

2- بررسي عوامل اقتصادي

3- گزينش رقم و تهيه نهال

4 - آماده ساختن زمين و كاشت نهال

 

- عوامل محيطي :

 

واكنش درختان ميوه به عوامل محيطي، به دليل چند ساله بودن و نحوه رشد و باروري آنها، تا حدودي با ساير گياهان متفاوت است. از آنجا كه درختان ميوه، پس از بالغ شدن، حجم زيادي پيدا مي‌كنند و بايد با فواصل به نسبت زيادي از يكديگر كشت شوند، تغيير دادن عوامل تشكيل‌دهنده محيط رشد و مناسب كردن آنها براي گياهان كاشته اغلب اگر ناممكن نباشد، بسيار دشوار است. در نتيجه، بايد كوشش شود تا محيط كشت اين گياهان از ابتدا مناسب باشد مهم‌ترين عوامل محيطي، كه نحوه رشد و ميزان محصول يك درخت را تعيين مي‌كند عبارتند از:

 

الف - دما:

همانند ساير گياهان، درختان ميوه براي رشد و توليد محصول يك دامنه گرمايي و يك دماي مناسب ويژه خود هستند. افزون بر اين، دما در زندگي درختان ميوه‌ اثرهاي ويژه ديگري نيز دارد. از آن جمله، درختان ميوه خزان دار بايد در طول زمستان به تعداد ساعت‌هاي معين، دمايي كمتر از هفت درجه سانتي‌گراد دريافت كنند تا از حالت استراحت بيرون آمده آغاز به رشد كنند. اين امر، يكي از مهم‌ترين عوامل محدود كننده مناطق كشت درختان ميوه مختلف مي‌باشد،‌ بدين معني كه: اگر سرماي لازم تأمين نگردد در بيشتر موارد جوانه‌هاي گل در بهار نمي‌شكفند و محصولي به دست نخواهد آمد. اثر بسيار مهم ديگر دما بر درختان ميوه سرمازدگي بهاره است. بسياري از نقاط دنيا، با وجود برخورداري از دامنه دمايي و ميزان سرماي مناسب براي كشت درختان ميوه، به دليل داشتن سرماي ديررس بهاره كه به طور معمول پس از شكوفايي جوانه‌ها بروز مي‌كند و موجب سرمازدگي گل‌ها و گاهي ميوه‌ها مي‌شود، براي ميوه‌كاري مناسب نيستند. از ديگر عوامل دمايي كه در ميوه‌كاري مؤثرند مي توان از نوسان دمايي يا تفاوت زياد دماي شب و روز (كه رشد درختان را مختل مي‌سازد) و تگرگ (كه به برگ‌ و ميوه‌ها آسيب وارد مي‌آورد) نام برد.

 

ب - نور :

آزمايش‌هاي مختلف ثابت كرده كه به غير از توت‌فرنگي، ساير ميوه‌ها براي گل انگيزي به طول روز (نور گاه) حساس نيستند و تنها اثر اين عامل روي آنها كمتر و يا بيشتر كردن دوره فتوسنتز در هر روز مي‌باشد. بر خلاف طول روز، شدت نور در رشد و باروري درختان بسيار مؤثر است. تغيير دادن شدت نور در سطح باغ كاري غير عملي است و تنها راه نور رساني كافي به درون درخت، دادن شكل و تراكم مناسب به شاخساره آن است. از اثرهاي بسيار مهم نور در درختان ميوه، ايجاد رنگ در ميوه‌هاست. براي مثال در ميوه‌هاي سيب، اگر شدت نور (بويژه در دو – سه ماه آخر فصل رشد) كافي نباشد توليد رنگ سرخ دچار اختلال مي‌گردد و به اين دليل پيشنهاد شده است كه در مناطقي كه پاييزي ابري يا مه آلود دارد، به جاي سيب‌هاي سرخ، انواع زرد‌ و سبز آن كشت گردد.

 

پ - موقعيت محل :

مجموعه عوامل عرض جغرافيايي، ارتفاع از سطح دريا، و مقدار شيب زمين، موقعيت محل را تشكيل مي دهند. اثر اين عوامل، در درجه اول روي مقدار دماي محيط و در درجه دوم روي شدت نور است. بدين ترتيب كه هرچه عرض جغرافيايي بيشتر باشد چون نور خورشيد با زاويه كمتري به سطح زمين مي‌تابد، ميزان دماي محيط و شدت نوري كه در دسترس گياهان قرار مي‌گيرد كمتر مي‌شود. زياد شدن ارتفاع از سطح دريا نيز باعث كاهش دماي محيط مي‌گردد و در نتيجه گاهي مناطق شمالي تر ولي كم ارتفاع‌تر (مانند خوزستان) از مناطق جنوبي‌تر ولي مرتفعتر (مانند فارس) گرمترند. شيب زمين بر حسب جهت آن مي‌تواند بر دما اثر مثبت و يا منفي داشته باشد. در نيمكره شمالي، ‌شيب‌‌هاي رو به جنوب حداكثر مقدار نور خورشيد را دريافت مي‌دارند.

 

اينگونه زمين‌ها در بهار زودتر گرم مي‌شوند، در تابستان گرمتر و خشكترند، و در پاييز ديرتر سرد مي‌گردند. بنابراين در مناطق سردسير، خطر سرمازدگي زمستانه اين زمين‌ها كمتر ولي از نظر سرمازدگي بهاره (سرمازدگي گل‌ها) بيشتر است و در جمع، فصل رشد طولاني تر در اختيار گياه قرار مي‌گيرد. مثال بارز اين نوع زمين‌ها، زمين‌هاي واقع در شيب‌هاي رو به جنوب دامنه البرز در كنار درياي مازندران است كه از ساير نقاط آن منطقه براي كشت مركبات مناسبتر است. شيب‌هاي رو به شمال، درست بر عكس شيب‌هاي رو به جنوب عمل مي كنند و در مناطق گرمتر (مانند استهبان و نيريز فارس) براي كشت درختان خزان‌دار مي تواند مفيد افتد. شيب‌هاي رو به شرق و يا غرب، حد واسط دو نوع ديگر هستند.

 

در نقاطي كه احتمال بروز سرماي ديررس بهاره زياد است، بايد كوشش شود تا حد امكان باغ‌هاي ميوه در زمين‌هاي شيب‌‌دار احداث گردند. دليل اين امر سنگين‌تر بودن هواي سرد نسبت به هواي گرم است كه روي سطح شيب‌دار مي‌لغزد و در نقاط گود و كفه‌ها جمع مي‌گردد و به گياهان موجود در آنها آسيب‌ مي‌زند. نمونه بارز اين شكل در جهرم در مورد مركبات و در نيريز در مورد بادام ديده مي‌شود كه سرما، به دفعات، درختاني را كه در كفه بوده‌اند از بين برده در حالي كه به درختان مجاور آسيب وارد نشده است.

 

ت - خاك :

بيشتر درختان ميوه، به بافت خاك حساسيت زيادي نشان مي‌دهند و اگر خاك داراي ژرفا (عمق) و زهكشي كافي بوده و از pH مناسبي نيز برخوردار باشد به خوبي در آن رشد كرده محصول كافي مي‌دهند. البته لازم به تذكر است كه خاك‌هاي سبكتر بطور معمول از خاكهاي سنگين‌تر، كم رطوبت‌تر بوده و به همين دليل در بهار زودتر گرم و در پاييز ديرتر سرد مي‌شوند و چون از تهويه بهتري نيز برخوردارند، در صورت وجود آب و مواد غذايي كافي، درختان ميوه، در آنها بيشتر رشد مي‌نمايند.

 

در بررسي خاك، به منظور احداث باغ، نكاتي كه از اولويت برخوردار هستند: در درجه اول ژرفاي خاك، در درجه دوم ژرفاي سطح آب زيرزميني و در درجه سوم ميزان نمك‌هاي محلول (شوري) خاك است. كمبود مواد معدني و آلي، و تا حدودي هم نامناسبي خاك، را مي‌توان با افزودن مواد مورد نياز به خاك، جبران كرد. در صورتي كه ژرفاي خاك كم باشد، مي توان چنانكه در جهرم مرسوم است گودالهايي با ابعاد، به نسبت بزرگ (حدود 2 متر) حفر و آنرا با خاك مرغوب پر كرد و درخت را در آن كاشت. البته اين كار، گران تمام مي شود و فقط براي فرآورده‌هايي مانند مركبات كه بازده بيشتري دارند مقرون به صرفه است. سطح آب زيرزميني را مي توان با زهكشي و ميزان نمك را با شستشوي خاك كاهش داد كه هر دو عملياتي گران هستند و تنها در صورت اجبار، به احداث باغ در زميني با اين ويژگي‌ها اقدام مي‌كنند.

 

ث - آب :

بر اساس يك قاعده كلي هر گاه منطقه‌اي داراي بيش از 700 ميلي‌متر باران ساليانه، با پراكندگي يكنواخت، باشد براي پرورش درختان ميوه به صورت ديم مناسب است. در نقاطي كه باران ساليانه 700-500 ميلي‌متر بارندگي داشته باشند نياز به آبياري مرتب در سراسر فصل رشد دارند. بيشتر نقاط ايران به جز كرانه‌هاي درياي خزر در گروه سوم قرار دارند و در آنها تنها گياهان بسيار مقاوم در برابر كم‌آبي (از قبيل انگور، بادام،‌ پسته و انجير) را مي‌توان به صورت ديم پرورش داد و بقيه ميوه‌ها نياز به آبياري مرتب دارند. به دليل كمبود آب، اغلب تهيه آن احتياج به سرمايه به نسبت زيادي دارد كه بايد پيش از شروع به احداث باغ در نظر گرفته و تأمين شود. علاوه بر مقدار و قيمت آب، كيفيت آن نيز اهميت زيادي دارد زيرا آبياري مداوم يك خاك خوب با آب سنگين و يا شور، به تدريج، زمين را شور و نامناسب مي‌سازد.

 

2- عوامل اقتصادي :

 

مهم‌ترين هدف از توليد هر نوع محصول، كسب درآمد است. همين هدف بايد در كليه فعاليت‌هايي كه براي بالا بردن ميزان و كيفيت فرآورده انجام مي شود منظور گردد، به طوري كه فرآورده باغباني، در ضمن برخورداري از كيفيت مطلوب، براي توليد كننده نيز كمترين هزينه‌ها را در بر داشته باشد. بطور كلي، عوامل اقتصادي مؤثر در توليد هر محصول،‌ از جمله ميوه‌ها را مي‌توان به دو گروه: سرمايه‌گذاري يا هزينه‌هاي توليد، و عوامل مربوط به بازار‌ يا بازاريابي تقسيم كرد. گروه اول، هر زمان تابع شرايط خاص منطقه‌اي بوده و به تقريب اصولي متغير دارد كه بحث در مورد آنها از حد اين سايت خارج است، ولي در مورد بازار اصولي كلي وجود دارد كه در زير بطور مختصر تشريح خواهند شد.

 

به گفته اقتصاددانان، ارزش يك محصول تا زماني كه به بازار نرسيده برابر صفر است. به عبارت ديگر، حتي بهترين محصول توليد شده اگر قابل حمل به بازار نباشد و يا خواستار نداشته باشد جز ضرر چيزي عايد توليد كننده نخواهد كرد. بنابراين بايد قبل از احداث يك باغ جديد، در مورد بازار فروش محصول آينده آن مطالعه و دقت كافي به عمل آيد.

 

بطور كلي فرآورده‌هاي باغباني براي يكي از چهار منظور زير توليد ميگردند:

 

الف: صدور به بازارهاي محلي براي مصرف تازه

 

ب: صدور به بازارهاي دور دست براي مصرف تازه

 

پ: ارسال به كارخانه‌هاي كنسروسازي و ميوه خشك كني.

 

ت: نگهداري در انبار و ارسال به بازار در فصل كمبود و گراني براي دستيابي به سود بيشتر. توليد كننده، پس از گزينش نوع ميوه‌اي كه مايل به پرورش آن است، بايد رقمي برگزيند كه در عين شرايط سازگاري با منطقه، فراخور هدف توليد هم باشد. براي مثال: محصولي كه براي بازار محلي توليد مي‌شود بايد زودرس، پرآب و خوش عطر باشد، محصول براي بازارهاي دور در درجه اول نسبت به ترابري (حمل و نقل) آسيب‌ناپذير باشد، محصولي كه قرار است تبديل به كمپوت يا ساير فرآورده‌ها گردد بايد رنگ و طعم و بافت خود را پس از آزمايش حفظ كند، و ميوه‌اي كه به انبار فرستاده مي‌شود بايد از قدرت انبارداري خوبي برخوردار باشد.

 

در مورد بازار بايد به سه نكته توجه كرد:

 

1- مقدار نياز بازار:

يعني در بازار مورد نظر، براي چه مقدار از محصول توليد شده خريدار وجود دارد. اين امر عامل مهمي در تعيين سطح زير كشت مي‌باشد.

 

2- پسند بازار:

يعني چه رقمي از ميوه مورد نظر در بازار خواستار دارد،‌ براي مثال: سيب‌هاي قندك در تهران و ترش مصري در اطراف تهران و يا قندك در شيراز اشتباه خواهد بود.

 

3- فاصله محل توليد تا بازار:

هر چه اين فاصله بيشتر باشد مخارج ترابري و درصد تلفات بالاتر و بنابراين هزينه بازار رساني بيشتر خواهد بود. به اين دليل، بهتر است كه فرآورده‌هاي آمايشي (فرايند شدني)(Processable products) تا حد امكان در اطراف كارخانه‌ها، و فرآورده‌هاي انباري در اطراف شهرهايي كه امكانات لازمه را در اختيار دارند كشت شوند.

 

3- تهيه نهال:

 

پس از اينكه با توجه به شرايط محيطي منطقه و عوامل اقتصادي، نوع و رقم ميوه گزينش شد، بايد به تهيه نهال اقدام كرد. بيشتر درختان ميوه از طريق پيوند و تعدادي نيز از راه قلمه، خواباندن و بذر افزوده مي‌شود. روش توليد نهال هرچه كه باشد، كيفيت نهال بالاترين اهميت را در رشد آن و باروري درخت دارد. باغدار بايد كوشش كند كه بهترين نهال ممكن را هر چند با قيمتي بسيار بالاتر از معمول، تهيه كند، زيرا درختان حاصل از چنين نهال‌هايي نه تنها در چند سال اول باروري جبران مخارج اضافي را خواهند كرد، بلكه پس از آن نيز پوسته، نسبت به درختان حاصله از نهال‌هاي نامرغوب، منافع بيشتري خواهند داشت.

 

هنگامي كه به دليل كوچكي سطح زير كشت، تعداد نهال‌هاي مورد لزوم كم باشد، بهتر است آنها را بصورت آماده از مؤسسات مورد اطمينان، خريداري كرد. اين امر، اولاً به باغدار امكان گزينش بهترين نهال‌ها را مي‌دهد، ثانياً از صرف يكسال وقت براي توليد نهال جلوگيري مي‌كند. اگر سطح كشت گسترده باشد، از آنجا كه گاهي خريد نهال بسيار گران تمام مي‌شود، بهتر است كه باغدار با كشت بذر و پيوند روي نهال‌هاي حاصله، خود نهال‌هاي مورد نياز خود را تهيه كند. 

 

هنگام خريد نهال، بايد سعي شود كه كليه نهال‌ها داراي ريشه قوي و سالم باشند و چون به طور معمول بيرون آوردن گياهان از زمين و ترابري آنها از خزانه به محل كشت و در زمستان انجام مي‌شود، بايد از آسيب ديدن ريشه‌ها توسط سرما جلوگيري به عمل آيد و پس از رسيدن به محل باغ نيز بايد بيدرنگ ريشه‌ها را در زير خاك قرار داد و تا زمان كاشت در همان‌جا نگاهداري كرد.

 

4- روش‌هاي كاشت :

 

الف: نقشه باغ:

درختان ميوه براي رسيدن به حداكثر رشد، و توليد بيشترين و مرغوبترين محصول، نياز به دريافت نور كافي دارند. اين امر ايجاب مي‌كند كه هنگام كاشت، بين درختان مجاور فاصله بخصوصي، كه براي درختان مختلف متفاوت است و به اندازه آنها در حداكثر رشد بستگي دارد، رعايت شود. اگر همانطور كه در بيشتر باغ‌هاي سنتي ايران به چشم مي‌خورد، درختان نزديكتر از فاصله لازم كشت شوند هنگام باروري روي يكديگر سايه مي‌اندازند و ميزان محصولشان پايين مي‌آيد. علاوه بر رعايت فاصله، درختان بايد روي رديف‌هاي منظم شمالي جنوبي كشت گردند تا اولاً بتوانند از نور آفتاب بيشتري استفاده ببرند و ثانياً امكان رفت و آمد كارگران و وسايل موتوري فراهم گردد. نسبت فواصل درختان روي رديف‌ها به فواصل بين رديف‌ها،‌ روش‌هاي كاشت مختلفي را بوجود مي‌آورد كه از مهم‌ترين آنها مي‌توان مربعي، مستطيلي، مثلثي و داربستي را نام برد.

 

در روش مربعي، فاصله درختان روي رديف‌ها با فاصله بين رديف‌ها برابر است، بطوري كه هر چهار درخت روي رئوس يك مربع، قرار مي گيرند و بنابراين در باغ، علاوه بر رديف‌هاي شمالي جنوبي، رديف‌هاي شرقي غربي نيز وجود خواهند داشت. در اين روش، اگر فاصله مناسب در حين كاشت رعايت شده باشد، درختان در حداكثر رشد قسمت اعظم سطح باغ را مي‌پوشانند و بين آنها فاصله كمي براي عبور و مرور كارگران و ماشين‌آلات باقي مي‌ماند. در اين روش، در صبح و بعد از ظهر، درختان مجاور روي هم سايه مي‌‌اندازند و به همين دليل، اين روش هرچند براي نقاط گرمسيري كه داراي نور بيشتر هستند قابل قبول است، براي نقاط سردسير شمالي كه شدت نور كمتري دارند مناسب نيست.

 

در روش مستطيلي فاصله درختان روي رديف‌ها، از فاصله بين رديف‌ها بيشتر است و به اين دليل با فرض تخصيص مساحتي مساوي با روش مربعي به هر دو درخت (مثلاً 10× 9/4 متر، برابر 7×7 متر) درختان، در صبح و بعد از ظهر، سايه كمتري روي هم مي‌اندازند و هر درخت از نور بيشتري بهره‌مند مي‌گردد.

 

در اين روش، درختان در حداكثر رشد، فواصل بين رديف‌ها را پر مي‌كنند ولي در روي رديف‌ فاصله بيشتري براي درختان وجود خواهد داشت كه عبور و مرور وسايل را در جهت شمالي جنوبي تسهيل مي‌كند. اين روش بويژه براي مناطق سردسير مناسب است و توصيه مي شود.

 

در روش مثلثي كه لوزي و شش گوش هم خوانده مي‌شود هر سه درخت روي رئوس يك مثلث(به طور معمول متساوي‌الاضلاع و گاهي متساوي‌الساقين) كه جهت قاعده آن شرقي غربي است، و هر چهار درخت روي رئوس يك لوزي كشت مي شوند. اين روش از نظر سايه‌اندازي مانند روش مربعي است و تفاوتهاي آن با روش مربعي اين است كه اولاً در اين روش رديف‌هاي شمالي - جنوبي وجود ندارد و ثانياً با رعايت فواصل مساوي، در اين روش حدود 16% بيش از روش مربعي، در واحد سطح، درخت كاشته مي شود.

 

در روش داربستي درختان، به روش‌هاي ويژه‌اي پيرايش مي‌شوند و توسط چند رديف سيم فلزي كه به پايه‌هاي متصل هستند، نگاهداري مي‌گردند. در اين روش، درختان فقط از يك سو روي رديف قرار دارند و به طور معمول درختان هر رديف، در حداكثر رشد، فواصل بين خود را پر مي‌سازند. چون گياهان، در اين روش‌ تنها «دو بعد» دارند. به بادهاي عمود بر جهت رديف حساسند و به اين دليل در مناطقي كه داراي بادهاي شديد و منظم هستند، راستاي رديف بايد حتماً همسوي باد باشد تا يك سوي رديف‌ در تمام طول صبح و پيش از ظهر، سوي ديگر در تمام طول بعد از ظهر و عصر از نور آفتاب بهره‌مند گردد.

 
 

ب: پياده كردن نقشه باغ و تهيه محل كشت:

براي پياده كردن نقشه باغ، بايد اول محل كشت اولين درخت را تعيين و بر حسب آن محل اولين رديف درختان را توسط ريسمان مشخص ساخت. براي اينكار، در يكي گوشه‌هاي زمين نقطه‌اي كه به اندازه نصف فاصله كشت از دو مرز همان گوشه باغ (كه ممكن است ديوار و جوي آب، جاده و غيره باشد) فاصله داشته باشد با كوبيدن ميخ چوبي مشخص گردد، از اين نقطه توسط ريسمان، اولين رديف درختكاري كه ترجيح داده مي‌شود شرقي غربي باشد، روي زمين ايجاد مي شود. مرحله بعد در روش‌هاي مربعي و مستطيلي و داربستي، ترسيم دو خط عمود بر خط اوليه از دو انتهاي آن است. در سطوح بزرگ براي جلوگيري از اشتباه اين كار بوسيله دوربين نقشه برداري انجام مي‌شود ولي در سطوح كوچك مي‌توان به شرح زير اقدام نمود:

اول به فاصله 3 متر از نقاط انتهايي الف و ب، دو نقطه ج و نقطه د روي پاره‌خط اوليه الف و ب مشخص مي گردد. سپس به مركزيت نقطه الف قوسي به شعاع چهار متر، و به مركزيت نقطه ج قوسي به شعاع 5 متر چنان رسم مي‌شود كه در نقطه س همديگر را قطع كنند. همين عمل را براي نقاط ب و د انجام مي‌گيرد تا نقطه ش به دست آيد. بر حسب خواص مثلث قائم‌الزاويه، زواياي س- الف- ج- و ش- ب- د قائمه هستند. با امتداد دادن خطوط الف- س و ب- ش دو بعد ديگر از منطقه اصلي درختكاري را به دست مي‌آوريد كه در روي آنها، به كمك متر فواصل بين خطوط را مشخص و توسط ريسمان به هم وصل مي‌كنيم.

 

در روش مثلثي نياز به خطوط الف - س و ب - ش نيست و جاي آن بايد پس از رسم خط الف - ب محل دومين درخت از سر رديف، با متر مشخص و بعد به مركزيت اين نقطه و نقطه الف دو قوس با شعاعي مساوي به فاصله مورد نظر چنان رسم شود كه همديگر را قطع كنند، نقطه تقاطع، محل اولين درخت رديف بعدي را مشخص خواهد كرد. اين عمل بايد آنقدر تكرار شود تا محل تمام رديف‌ها مشخص گردد در هر سه روش ذكر شده تعيين محل درختان روي رديف‌ها توسط متر انجام مي‌گيرد. در صورتي كه شكل زمين باغ كاملاً منظم و يا جهت ديوارهاي آن شرقي غربي و شمالي جنوبي نباشد، قطعاتي از باغ خارج از محوطه اصلي درختكاري قرار مي گيرند كه در آنها مي‌توان با امتداد دادن خطوط رسم شده محل درختان را مشخص كرد.

 

پس از تعيين محل درختان، توسط دست و يا مته خاصي كه به تراكتور متصل است گودالي متناسب با نوع و ژرفاي (عمق) خاك و ابعاد ريشه نهال بزرگتر باشد ابعاد گودال، نيز بزرگتر گرفته مي‌شود. حفر گودال با دست، كاري پرزحمت است در حالي كه با تراكتور اين كار با سرعت بيشتر و قيمت كمتر انجام مي‌پذيرد. در خاك‌هاي ژرف (عميق) كه از بافت خوبي نيز برخوردار باشند مي توان به جاي حفر گودال، با استفاده از زيركاو (سوسولوز)Sous- soleuse (sub- soiler) كه در دو جهت عمود بر هم در روي رديف‌ها به زمين زده مي‌شود خاك را سست كرد و در محل‌هاي تقاطع خطوط زير كاو درختان را كاشت.

 
 

پ: كاشت نهال و هرس اوليه :

در هنگام كاشت، بيشتر نهال‌هاي ميوه بايد ابتدا ريشه را با يك قيچي تيز هرس كرد تا اولاً سر ريشه اصلي قطع و گياه تحريك به توليد ريشه فرعي بيشتري شود. ثانياً سر ريشه‌ها، كه بيشتر در اثر كنده شدن از خاك خزانه زخمي و بطور نامرتب قطع شده، داراي يك سطح صاف شود، زيرا ريشه‌هاي زخمي و سر ناصاف سريع مورد حمله انواع قارچ‌ها و باكتري‌ها قرار مي گيرند و از بين مي‌روند، در حالي كه اگر محل بريده شده صاف باشد به راحتي ترميم مي‌گردد و از نفوذ عوامل بيماري‌زا پوشاننده جلوگيري مي‌كند.

 

براي كشت نهال، اگر خاك باغ حاصلخيز و داراي بافت مناسب باشد و توسط زير كاو آماده شده باشد، كافي است مقداري از خاك محل كاشت را با بيل برداشته، پس از قراردادن ريشه‌ها درون گودال، روي آنها را با خاك زبرين (سطح‌الارض) پوشاند. در مواردي كه براي كاشت، از گودال‌هاي دستي و يا مته‌اي استفاده مي‌گردد،‌ بايد اول مقداري از خاك زبرين را با هم حجم ‌خودش كود دامي پوسيده مخلوط ساخته به شكل مخروطي، در ته گودال ريخت، سپس ريشه‌ها را روي اين مخروط مرتب كرد و روي آنها را با خاك پوشاند و گودال را پر ساخت.

 

در كاشت نهال، رعايت چند نكته ضروري است:

 

1- ژرفاي كاشت بايد طوري باشد كه پيوند گاه (محل پيوند)، دست كم چند سانتي متر بالاي سطح خاك واقع شود تا از ريشه دار شدن گياه در بالاي پيوند كه ممكن است اثر پايه را خنثي كرده و نيز از گود افتادن درخت (يعني قرار گرفتن طوقه آن در ژرفاي زياد خاك) كه به اصطلاح باعث خفگي آن خواهد شد جلوگيري به عمل آيد.

 

2- در نقاطي كه باد منظم مي وزد، رشد پيوندك بايد رو به باد قرار داشته باشد تا از شكسته شدن گياه در اثر فشار باد جلوگيري گردد. در نقاط بادخيز استفاده از قيم براي نگهداري نهال، در سال‌هاي اول، توصيه مي‌شود. اين امر به ويژه براي گياهاني كه روي پايه‌هاي پاكوتاه كننده پيوند زده شده‌اند، از اهميت زيادي برخوردار است.

 

3- پس از انجام كاشت و پر كردن گودال، بايد با فشار دادن خاك اطراف نهال با پا يا با بيل، خاك اطراف ريشه‌ها را بطور كامل محكم كرد تا محفظه‌هاي هوا در اطراف ريشه‌ها باقي نماند و همچنين مقدار نشست خاك كه در اثر آبياري به وجود مي‌آيد و باعث گود افتادن نهال مي‌گردد به حداقل كاهش يابد.

 

4- بايد بيدرنگ پس از كاشت، نهال‌ها را آبياري كرد. در غير اينصورت درصد نهال‌هايي كه به اصطلاح نمي‌گيرند يعني خشك ميشوند بالا خواهد رفت و نياز به كاشت مجدد يا واكاري خواهد بود.

 

5- بايد نهال‌هاي كشت شده را به روش‌هايي كه در بخش هرس گفته شدند پيرايش يا هرس و شكل‌دهي كرد.

 
 

داشت، يا نگهداري از باغ احداث شده :

هر باغ ميوه نياز به مراقبت‌هاي ويژه‌اي دارد تا بتواند به نحو بهينه رشد كرده و توليد محصول كند. مهمترين اين مراقبت‌ها، كه بطور كلي عمليات داشت ناميده مي‌شوند، در زير مورد بحث قرار خواهند گرفت.

 

1- آبياري :

 

در شرايط مساعد، ريشه درختان تا ژرفاي به نسبت زياد نفوذ مي‌كند و در جهت افقي نيز بر حسب بافت خاك و نوع درخت از هر طرف 5/1 تا 3 برابر شعاع شاخساره و يا سايه انداز درخت پخش مي‌گردد. ولي بررسي ها نشان داده كه قسمت اعظم ريشه‌هاي فعال يك درخت در زير شاخساره آن، تا ژرفاي 60 سانتي‌متر زمين، قرار دارند. بنابراين گياه مهمترين قسمت آب و مواد غذايي مورد نياز خود را از اين قسمت خاك جذب مي‌كند. همانطور كه پيشتر گفته شد، در نقاطي كه بارندگي ساليانه، كمتر از 700 ميلي‌متر و يا غير متعادل باشد بايد در ايام خشك، آب مورد نياز درخت را بوسيله آبياري تأمين كرد. در حال حاضر، در دنيا چهار روش آبياري عمده، مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

 

الف: روش كرتي(Basin irrigation) يا غرقابي(Flood irrigation) :

در اين روش، باغ به كرت‌هايي داراي يك تا چند درخت تقسيم و هر كرت در هر بار آبياري، با آب پر مي‌شود. بازده مصرفي (Consumptive) اين نوع آبياري به نسبت كم است. يعني قسمت مهمي از آبي كه به زمين داده مي‌شود، بدون اينكه مورد استفاده درخت قرار گيرد، به ژرفاي خاك فرو مي‌رود و از دسترس ريشه‌ها خارج مي‌گردد. از محاسن اين روش عدم نياز آن به تسطيح خاك و احتياج نداشتن به وسايل مدرن آبياري كه هر دو گران هستند مي باشد. در ايران، در باغ‌هاي جوان نيز در مركبات كاري براي جلوگيري از شيوع بيماري‌هاي خاكزا(Soil- born diseases) نوعي از آبياري كرتي به نام طشتكي مورد استفاده قرار مي‌گيرد كه خود به دو نوع زنجيري و شانه‌اي تقسيم مي‌شود.

 

ب: روش نشتي(Furrow irrigation) :

در اين روش، در دو سوي رديف كشت، دو شيار به ژرفاي 10 تا 15 سانتي‌متر و به عرض 25 تا 30 سانتي‌متر ايجاد و آب با فشار كم در آنها به جريان انداخته مي‌شود. مرطوب شدن ريشه‌ها از طريق نشت تدريجي آب به خاك اطراف شيار و خيس ساختن محيط ريشه انجام مي‌گردد. بازده مصرفي اين روش از روش كرتي بيشتر است و براي به كار بردن آن، بايد زمين بطور كامل صاف بوده و تسطيح شده باشد.

 

براي جريان انداختن آب از نهر اصلي به شيارها، و تنظيم مقدار آن، از سيفون‌هاي آلومينيمي و يا پلاستيكي استفاده مي كنند. در آبياري نشتي، به تدريج كه بر عمر و اندازه درختان افزوده مي‌شود بايد تعداد شيارها را در هر طرف درخت افزايش داد بطوري كه در حداكثر رشد، تمام سطح باغ از شيارهاي موازي هم پوشيده و آبياري شود.

 

پ: روش باراني(Sprinkler irrigation) :

در اين روش، درختان توسط فواره‌هاي چرخاني كه به لوله‌هاي خاصي متصلند آبياري مي‌گردند. بازده مصرفي اين روش از روش‌هاي قبل بيشتر و حدود 80 درصد است و از محاسن آن مي‌توان، عدم نياز به تسطيح امكان كاربرد كودهاي شيميايي و سموم كشاورزي همراه با آبياري و در موارد خاص مبارزه با سرما را نام برد. مهمترين عيب اين روش بالا بودن قيمت لوله‌ها و پمپ‌ها و ساير مورد لزوم مي ‌باشد.

 

ت: روش قطره‌اي :

در اين روش، آب توسط پمپ‌هاي ويژه‌اي، در لوله‌هاي پلاستيكي به نسبت باريك و قابل انعطافي كه در طول هر رديف روي سطح خاك قرار داده مي‌شوند جريان مي‌يابد و از طريق چكاننده‌هاي(Dripper) ويژه‌اي كه در طول لوله قرار دارند به صورت قطره‌هايي بيرون آمده، خاك اطراف درخت را مرطوب نگه مي‌دارد. تعداد چكاننده‌ها براي نهال‌هاي جوان يك عدد است و به تدريج كه گياه بزرگ مي‌شود به 3 تا 4 عدد براي هر درخت افزايش داده مي شود. اين روش داراي بازده مصرفي حدود 95% بوده و از تسطيح خاك بي‌نياز است، ولي ايجاد آن گران تمام مي‌شود. كاربرد اين روش در خاك‌هاي شور يا براي آب‌هاي سنگين و شور به سرعت شوري خاك را افزايش مي‌دهد. براي جلوگيري از اين امر و مسدود شدن چكاننده‌ها در اثر رسوب نمك، بايد اندازه چكاننده‌ها را بزرگتر از حد مورد نياز گرفت تا آب، مقداري حركت ژرفايي(عمقي) پيدا كرده ضمن نفوذ به طبقات زيرين خاك، املاح اضافي را شسته همراه خود از طبقات فوقاني خارج سازد.

 

2- كود :

 

درختان ميوه از اين نظر بسيار شبيه ساير گياهان هستند و در اينجا تنها به ذكر چند نكته خاص اكتفا مي‌گردد.

 

الف: از ميان مواد غذايي اصلي (يعني: نيتروژن، فسفر و پتاسيم) درختان ميوه، بطور معمول تا آغاز باروري، تنها به نيتروژن اضافي نياز دارند و مقدار فسفر و پتاسيم موجود در خاك براي تأمين نيازهاي آنها تا آن زمان كافي است، مگر اين كه خاك از نظر اين دو عنصر، كمبودي داشته باشد.

 

ب: براي اضافه كردن نيتروژن به خاك، فرمولي كلي و بسيار تقريبي توسط باغداران به كار گرفته مي شود. طبق اين فرمول، بايد بر حسب ميزان رشد، در هر سال 60 تا 90 گرم نيتروژن خالص تا حداكثر 500 تا 1000 گرم به ازا هر سال سن، به هر درخت داده مي‌شود. بدين ترتيب، يك درخت پاكوتاه به ازاء هرسال سن خود 60 گرم (تا حداكثر 500 گرم) و يك درخت قوي و پر رشد به ازاء هر سال سن خود 90 گرم تا (حداكثر 1000 گرم) نيتروژن در سال دريافت خواهد كرد و پس از رسيدن به ميزان حداكثر، مقدار كود دريافتي سالانه آنها به ترتيب در 500 و 1000 گرم ثابت خواهد ماند كه بايد در دو يا سه نوبت، يكي در اول بهار و يك تا دو بار در طول فصل رويش، به درخت داده شود. ميزان مصرف كودهاي فسفره و پتاسه، بر حسب نوع گياه و مقدار اين كودها در خاك، 50 تا 150 كيلو در سال در هكتار مي‌باشد. براي مصرف، بايد كودها با خاك زير سايه‌انداز درخت مخلوط گردند و درخت مورد نظر، در صورت امكان، بيدرنگ آبياري شود.

 

پ: عناصر كم مصرف مانند آهن، روي، منيزيم و غيره را بايد تنها در صورتي به خاك اضافه كرد كه علايم خاص كمبود آنها در باغ ديده شود. براي تعيين مقدار مورد لزوم از عناصر ياد شده، بهترين راه تجزيه برگ درختان و اندازه‌گيري مقدار عنصر مورد نظر و مقايسه آن با مقدار يك گياه سالم و يا با اعداد جداول خاصي كه براي اين كار وجود دارند، مي‌باشد.

 

ت: كودهاي حيواني داراي ارزش غذايي چنداني نيستند و بيشتر به خاطر بهبود خواص فيزيكي خاك و بالا بردن قدرت نگهداري آب، مورد مصرف قرار مي‌گيرند.

 

بر حسب ميزان مواد آلي موجود در خاك، مصرف 40 - 10 تن كود دامي پوسيده در سال در هر هكتار باغ توصيه شده است.

 

ث: در بسياري از موارد، كشت كود سبز، به ويژه گياهان يكساله تيره لوبياسانان(Leguminosae) كه قدرت تثبيت نيتروژن هوا را دارند، در باغ توصيه مي‌شود. اين گياهان، هنگامي كه در آخر فصل رشد بوسيله شخم با خاك مخلوط شوند، اولاً مانند كودهاي دامي، خواص فيزيكي خاك را بهبود مي‌بخشند ثانياً با رها كردن نيتروژن تثبيت شده خود در خاك حاصلخيزي آن را بالا مي‌برند.

 

3- هرس :

 

بر حسب نياز به هرس مي‌توان درختان ميوه را به سه گروه تقسيم كرد:

 

گروه اول شامل درختاني مانند مركبات است كه در دوران زندگي خود نيازي به هرس ندارند و بدون آن به طور طبيعي، شكل ويژه خود را پيدا و ميوه كافي توليد مي‌كنند.

 

گروه دوم شامل درختاني مثل سيب، گلابي، بادام و گردو است كه بايستي در چند سال اول به آنها، از طريق پيرايش، شكل مناسب داد ولي وقتي رشد كردند و به بار نشستند، هرس را بايد به حداقل رساند.

 

گروه سوم شامل ميوه‌‌هايي مانند هلو، انجير و انگور است كه علاوه بر پيرايش شكل‌دهي، در دوران بلوغ نيز بايد مرتباً هرس شوند، تا با توليد شاخه‌هاي جوان، ميزان محصول آنان افزايش يابد.

 

4- گرده افشاني :

 

تمام درختان ميوه ايران، به غير از خرمالو و ارقام بدون هسته انجير و گلابي و مركبات براي توليد ميوه به گرده‌افشاني نياز دارند. از نظر عامل انتقال گرده مي‌توان ميوه‌ها را به سه گروه تقسيم كرد.

 

گروه اول شامل دو درخت:

خرما و انجيرهاي هسته‌دار كه هر چند بطور طبيعي مي‌توانند مقدار بسيار كمي ميوه توليد كنند، براي توليد محصول اقتصادي بايد گرده افشاني بوسيله انسان انجام گيرد.

 

گروه دوم :

شامل گردو، پسته، فندق و توت و انار است كه در آنها گرده افشاني، توسط باد انجام مي‌گيرد و نيازي به دخالت انسان نيست.

 

گروه سوم :

شامل ساير ميوه‌ها بويژه انواع دانه‌دار و هسته‌دار است كه گرده افشاني آنها توسط حشرات، بويژه زنبور عسل، انجام مي‌شود و بنابراين كندوگذاري در باغ براي توليد محصول ضروري است. تعداد كندوي لازم براي هر هكتار، بر حسب اندازه درختان و ميزان گلدهي آنان، به يك تا پنج عدد بالغ مي‌شود. لازم به تذكر است كه زنبورهاي عسل در روزهاي باراني هنگامي كه باد شديد بوزد و وقتي دماي هوا از 18 درجه سانتي‌گراد كمتر باشد، قدرت فعاليت خود را از دست مي دهند. اگر چنين شرايطي مصادف با ايام گلدهي درختان اين گروه بشود، در بعضي موارد دخالت انسان و گرده افشاني مصنوعي از طريق تكاندن شاخه‌هاي گلدار يك درخت مناسب، روي ديگر درختان باغ براي توليد محصول اقتصادي ضروري خواهد بود. 

5- تنك كردن(Thinning):

 

بيشتر درختان ميوه بيش از حد توانايي باردهي خود، گل‌ توليد مي‌كنند كه اگر همگي اين گلها تبديل به ميوه شوند، درخت ضعيف و ميوه‌ها ريز و نامرغوب خواهند شد و ممكن است درخت دچار سال آوري (باردهي متناوب)Alternate bearing بشود. به همين دليل، بايد بيشتر گل‌ها و ميوه‌هاي جوان را حذف كرد. براي مثال، اگر تنها پنج درصد از شكوفه‌ها‌ي سيب و آلبالو و گيلاس، كه داراي ميوه‌هاي بسيار ريزي هستند، هر گاه 25 تا 35 درصد از شكوفه‌ها تبديل به ميوه شوند گياه محصول بسيار خوبي خواهد داشت. عمل حذف گل‌ها و ميوه‌هاي اضافي درختان تنك كردن ناميده مي‌شود. از درختان ميوه برخي (مانند آلبالو، گيلاس، بادام، پسته، فندق و مركبات) نيازي به تنك شدن ندارند و مي‌توانند كليه ميوه‌هايي را كه پس از انجام ريزش‌هاي طبيعي روي درخت باقي مي‌مانند رشد بدهند و برسانند. در برخي (مانند زرد‌آلو و آلو) هرچند اگر تعداد ميوه‌ها كمتر باشد درشت‌تر خواهند شد، تنك كردن كمكي به اين امر نمي‌كند و بنابراين، اين گياهان را نيز تنك نمي‌كنند. ساير ميوه‌ها (بويژه سيب، گلابي، هلو خرما و انگور) به تنك شدن واكنش مثبت و زيادي نشان مي‌دهند و بنابراين بايد بطور حتم تنك شوند. تنك كردن مي تواند به طريق مكانيكي و يا شيميايي انجام گردد. در تنك كردن مكانيكي مي‌توان از دست انسان (كه بسيار دقيق ولي گران و كند است)، از فشار آب (كه دقت زيادي ندارد و تنظيم گل‌هاي حذف شده با آن مشكل است) و از چوب‌هاي بلند (كه به درخت آسيب مي زند) استفاده كرد. در تنك شيميايي، بر حسب نوع درخت، انواع مختلف اكسين با غلظت‌هاي 50-10 قسمت در ميليون و اتفون با غلظت‌هاي 300-20 قسمت در ميليون به كار مي‌روند . از مواد ديگري كه در تنك كردن درختان ميوه بويژه انواع دانه‌دار و هسته‌دار از اهميت برخوردارند مي‌توان سوين(Sevin (l-naplyl-N-metyl carbamate)) كه زنبور عسل در برابر آن بسيار آسيب‌پذير است و الجتول(Elgetol (dinitro orthocresol-DNOC)) را نام برد كه هر دو با غلظت‌هاي 1000-500 قسمت در ميليون به كار مي‌روند. شدت تنك كردن (درصد گل‌ها و ميوه‌هاي حذف شده) بستگي به نوع درخت ميزان رشد آن و تعداد ميوه‌هاي تشكيل شده دارد. براي سيب و هلو بطور معمول توصيه مي‌شود كه به ازاي هر 30 برگ درخت و يا هر 10 سانتي‌متر طول شاخه‌ بارور، يك ميوه نگاهداري و بقيه حذف شوند كه البته اين ارقام بسيار تقريبي و غير دقيق هستند.

 

6- ساير عمليات برداشت :

 

علاوه بر آنچه كه بالا گفته شد، نگهداري درختان ميوه مستلزم انجام عمليات ديگري از قبيل جلوگيري از ريزش بي موقع ميوه‌ها، مبارزه با بيماري ها، آفات، علف‌هاي هرز، سرمازدگي و غيره نيز مي‌باشد.

از سايت : سبز گستر كارمانيا http://www.sabzgostar-co.com

 

 
تاریخ به روز رسانی:
1398/06/23
تعداد بازدید:
56969
۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
 
 
Powered by DorsaPortal